تخریب هاله عواملی که به سلامت هاله اسیب میزنند(بخش دوم افکار و نیات)
تخریب هاله
(افکار و نیات)
در پست قبل به بُعد عملیه مخربهای هاله اشاره کردیم و بنا شد راجع بخش دومش که بعد معنویه مخرب های هاله هستش صحبت کنیم.
(افکار ما ریشه ی وقایع زندگی مون هستند).جمله ای اشنا که شاید بارها شنیدیم.در واقع هر عملی که از انسان واقع میشه یه پشتوانه ی فکری هم داره.مگر اینکه فرد عاقل نباشه.یا عملش غیر ارادی باشه.والا هر کاری یه نیتی داره.چه توجه به اون نیت کرده باشیم چه توجهی نداشته باشیم.که در ادامه بیشتر راجعش صحبت خواهیم کرد
اما گاهی وقتها فقط فکر و نیت عملی رو داریم ولی عملی انجام نمیدیم.این نوع افکار هم در شکل گیری هاله سهیم هستند.
وقتی صحبت از نیت و فکر میشه در واقع هویت و شخصیت فرد هم همراهش هست.یعنی هر فکری ببان کننده ی سطح شخصیت و کمال صاحب فکر هم هست .و این خودش یه مبحث مستقلی نیاز داره.
چون صحبت در بعد منفی هستش ما هم به افکار و نیت منفی و مخرب میپردازیم.
هر نوع نگرش تخریبی و ناامید کننده و یا ظالمانه یا شرورانه ای که خروجی اون یک عمل ناهنجاری شناخته بشه باعث تخریب هاله میشه.چه همراه با عمل باشه چه بدون عمل و فقط در سطح فکر باقی بمونه
افکار انسان با قلبش یه ارتباط نزدیکی داره.یعنی فکر و احساس گاهی اوقات بقدری در هم تنیده میشن که بسختی میشه تفکیکشون کرد.
اما نکته ی مهم مطیع بودن قلب از افکاره.یعنی اگه صرفا روی احساسات باشه ارزش چندانی نداره اما اگه هر حسی یه پشتوانه ی منطقی داشته باشه خیلی بهتر میشه اوضاع رو کنترل کرد.
هاله وقتی اسیب میخوره که انسان مطیع احساس و قلب باشه.کمتر پیش میاد کسی با فکر، بخواد خباثت کنه.در موردش بحث جداگانه ای خواهیم داشت.اما هدف از بیان این مقدمه اشاره به مصدر و منبع مخربهای هاله هستش.چیزی که بهش نفس هم گفته میشه.گاهی هم شیطان کمکش میکنه و قدرتش دو چندان میشه .والا اگه انسانی رو بدون نفس اماره و شیطان تصور کنیم باید هاله ی سالم و قدرتمندی داشته باشه.همه ی افکار منفی و اسیب زا از طرف نفس و شیطانه.
لذا بطور کلی افرادی که بیشتر تونستن به نفسشون غالب بشن هاله ای سالمتر دارن.البته صحبت از عرفا نمیکنیم .اونا که جای خود دارن ولی همین مردم عادی هم دو دسته هستن.بعضیها دلبخواهی زندگی میکنن.یعنی از بچه گی یاد گرفتن هر کاری براشون لذتبخشتره رو انجام بدن ولی بعضیا با خودشون جنگیدن.سر بیدار شدن از خواب و سحر خیز بودن.یا در مورد مسائل اخلاقی و پاکدامنی.هر دختر و پسری غریزه دارن ولی عده ای جوری زندکی میکنن و از دوره ی نوجوانی عبور میکنند که گویی هیچ وقت تحریک نمیشن.یا در مورد خوردن و رژیم داشتن.بعضیا هیچ وقت جلوی شکمشون رو نگرفتن و هر وقت هر چی دم دست بوده خوردن ولی عده ای کنترل داشتن.یا روزه داری کردن.غرض اینکه هر قدر نفس کنترل شده تر بار اومده باشه کمتر توان اسیب زدن به هاله رو داره و هر قدر امور فرد دست هوس و نفسش باشه هاله ی بهم ریخته و معیوبی براش ایجاد میشه.همه ی این حالتها هم جنبه ی عملی میتونه داشته باشه هم جنبه ی فکری.یعنی گاهی هیچ کاری هم انجام نمیده اما فکرش در جستجوی اعمال منفی هستش.یا ویژگیهای منفی و خلقی داره.مثل حسادت.مثل کینه .مثل بد خواهی دیگران و....اگر چه فرد حسود شاید هیچ وقت حسادتش رو نشون نده و کاری نکنه.در اینصورت اگرچه گناهی براش نوشته نمیشه اما اسیب این حسادت روی هاله خواهد ماند.
لذا با توجه به قسمت اول این پست و مطالب همین پست میتونیم به این نتیجه گیری برسیم که در تاثیری گذاری اعمال و افکار چند حالت قابل تصوره.
⭕اثار مربوط به خود عمل (بدون دخالت نیت)
⭕اثار مربوط به نیتی که برای عملی هست و بدون نیت اثری نخواهد داشت
⭕اثار مربوط به افکارو نیات بدون عمل.
در واقع بعد از این ،همه ی پستها حول همین مبنا خواهد بود و به تشریح بحث تاثیر اعمال و افکار بر همین اساس ادامه خواهیم داد.
موضوع تا حدودی میشه گفت برای همه قابل درکه و مطلب پیچیده ای نیست اما تقسیم بندی و بیان حالتهایی که میتونه تصور بشه و اشاره کردن به مصادیق هر کدوم میتونه کمک زیادی در عمل و مراقبت کردن از هاله داشته باشه.
همین تقسیم بندی در بحث تقویت هاله هم وجود داره.یعنی بعضی از کارها هستند که تاثیر مستقیمی روی هاله میذارن و ارتباطی به نیت ندارن.مثل نجات جان دیگران بعضی ها با نیت فقط معنا پبدا میکنه مثل غذا گذاشتن برای حیوانات.ته مانده ی غذا رو خیلی ها دور میریزن که ممکنه حیوانی هم بره بخوره اما وقتی این کار میتونه برای هاله مفید باشه که انسان همون تکه های دور ریز رو به این قصد که حیوانی اون بخوره مثلا در بیابان بندازه. یک عمل مساوی اما یکی بدون تاثیر یکی با تاثیر.شیرجه زدن در اب کار مباحیه اما اگه نیت غسل مستحب یا واجب بکنه ارزش داره یا حتی بره شنا به این نیت که این ورزش مستحبه و دستور دینه.در این صورت اثار مفیدی خواهد داشت.در مورد فکر بدون عمل هم خیر خواه بودن برای دیگران ولو اینکه کاری هم نکنه.یا ارزوی اینو داشته باشه که ای کاش پول داشتم از چند تا خانواده دستگیری میکردم.
با همه ی این حرفها بحث در این مورد خیلی گسترده ست و شاخه و برگ زیادی داره.که در اینده بهش خواهیم پرداخت
