نگاهی متفاوت به شیطان از منظر قران و روایات

شیطان موجودی نام اشنا اما مبهم .! موجودی که علارقم معروفیت حضورش کمتر حس میشود سعی داریم نمود شیطان در زندگی را بیشتر شناسایی کنیم

نگاهی متفاوت به شیطان از منظر قران و روایات

شیطان موجودی نام اشنا اما مبهم .! موجودی که علارقم معروفیت حضورش کمتر حس میشود سعی داریم نمود شیطان در زندگی را بیشتر شناسایی کنیم

کمتر کسی را میتوان در سرتاسر جهان پیدا کرد که از شیطان استقبال کند و با اختیار خودش از او پیروی کند اما در عمل کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که در راه شیطان نباشد یا لااقل سابقه ی این گرفتاری را نداشته باشد.تشخیص مواردی که تحت تاثیر شیطان هستیم و تحلیلی صحیح از نحوه ی فعالیت شیطان و چگونگی اثر پذیری انسان از شیطان موضوع بحث این وبسایت است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۱۶ اسفند ۰۱، ۲۱:۵۵ - حامد جلالی مقدم
    مفیدبود

تفاوت تاثیر اعمال روی هاله

يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۲:۳۰ ب.ظ

تقویت هاله با اعمال

طبیعیه هاله از اعمال و رفتار انسان تاثیر زیادی بگیره.در واقع بعد از نیات و افکار اعمال انسان هستش که در ساختار هاله نقش داره.

اصل کلی اینه که هر عمل مثبت و خوبی باعث تقویت هاله میشه اما بحثهای مرتبط زیادی همینجا مطرح میشه.

اعمال شامل هر چیزی میشه که توسط انسان صورت بگیره.یعنی اگه اون فرد  نبود اون عمل هم شکل نمیگرفت.که میتونه صحبت کردن باشه یا رفتن به جایی. اعمالی که با دست انجام میدیم یا حتی حرکت چشمی باشه.که مثلا با یه نگاه مهربانانه به فردی، اثر  وضعی داره که غیر از تاثیر روی هاله و پاداشه.تالیفات مثبت، اثر هنریه مفید ،اعمال خیر و کلا هر اثر مثبتی که از انسان صادر میشه.

نکته ی مهم در این بحث معرفت انسانه.یعنی یک عمل مساوی وقتی توسط دو نفر انجام میشه برای یکی تاثیر مثلا یک واحد داره ولی همون عمل برای دیگری هزار واحد تاثیر میذاره.و باز بحث قوی شدن هاله با این اعمال و پاداش اخروی بحث دیگه ایه.که درک این مطلب خیلی اهمیت داره..

مثلا وقتی به یه نیازمندی کمکی میکنیم اصل مطلب خیلی خوبه حالا به هر معرفتی باشه.فقط حالت منفی نداشته باشه مثلا با کمک به فرد تخریبش نکنیم یا منت سرش نذاریم.وقتی منفی نباشه اصل حرکت خوبه و تاثیر وضعیش  رو میذاره.اما خیلی فرق داره که نیت و درک اون عمل از کمکی که میکنه چی باشه.

یوقت ممکنه کنار خیابون بچه ای رو میبینه که لباسش کمه هوا هم سرده دلش میسوزه یه پولی میده.اما ده متر اونطرفتر یه بچه ی دیگه ای رو میبینه به هر دلیل برای دومی دلش نمیسوزه مثلا از چهره ی بچه ی خوشش نمیاد و رد میشه.در این شرایط پیداست کمک کردن به بچه ی اول هم چندان رو حساب کتاب نبوده و فقط بخاطر دلش این کارو کرده.اگر چه چون کار خوبی بوده یه تاثیری میذاره .ولی قابل مقایسه با تاثیر در حالتی که فرد کمک کردنش  نه بخاطر دل که بخاطر خدا باشه، نیست.کمک کردن به فقیر درستش اینه بخاطر انجام تکلیف باشه در این صورت هیچ تفاوتی نخواهد کرد که از مستحقی که بهش کمکی میکنیم خوشمون بیاد یا نیاد چون معیار سلیقه نیست.دیدیم نیاز داره و کمک میکنیم.

حالا باز با فرض اینکه برای رضای خدا کمکی به کسی میشه تفاوت داره چه تفکری پشت این کمک هست.یه حالتش اینه که وقتی کمکی به کسی میشه انسان فکر کنه که با این کارش یه کمکی به مدیریت خداوند کرده مثلا.یعنی من نیاز این فرد رو که تامین کردم انگار یجای کارو گرفتم و در هستی و تامین نیاز دیگران منم نقشی داشتم!!خب این یه تفکره.

حالت دیگه ش اینه که اصلا اعتقادی به مالک بودن به اموالش رو نداره معتقده هر چی مال و اموال در اختیار منه خداوند امانت داده بهم یچند وقت دیگه هم ازم میگیره میده به ورثه  .پس این مال مالکش خداست از مال خود خدا به بنده ی دیگه ش دادم و کمکی کردم!!

حالت دیگه ش اینه که بابت اینکه خداوند این توفیق رو بهش داده که وسیله ی رسوندن روزی یکی دیگه بشه کلی هم خدا رو شکر میکنه که خداوند روزیش رو بدست من رسونده.

و حالت.....

یعنی معرفت حد و اندازه نداره بنده ده تا حالت بهتر رو هم مثال بزنم باز در حد معرفت خودم عقلم میرسه اما معرفت محدودیت نداره.

بحث اخلاص در عمل هست بحث حال معنوی هست و کلی فاکتور که فاصله ی تفاوت اعمال رو بیشتر میکنه.

تا جایی میرسه که ضربه ای که حضرت امیر الموئمنین در جنگ خندق بر سر اون پهلوان کافر زدند.انقدر فضیلتش زیاده که از کل عبادت جن و انسان هایی که در کل ماجرای خلقت اومدن و عبادت کردن هم بیشتره.

یک ضربه ی شمشیر در جهاد اجر زیادی داره اما فرق میکنه که اون ضربه رو با چه معرفت و اخلاصی بزنی.

لذا تفاوت هاله ی افراد در اصل به دو فاکتور اصلی نیاز داره یکی کیفیات عمله و یکی کمیاتش.همون ایمان و عمل صالح که در قران بارها بهش اشاره شده.هم مقدار و کمیت اعمال موثره هم اخلاص و معرفت در اون عمل.

لذا انسان موفق کسیه که هر روز نسبت به بالا بردن معرفتش تلاش کنه وقت بذاره.اهمیتش مشخصه و نیاز به توضیح نیست.به هر حال خوبه که انسان وقتی عملی رو انجام میده با حداکثر معرفت انجام بده که بیشترین پاداش رو بگیره و بیشترین تاثیر رو روی هاله بذاره.شناخت خداوند و مخلوقاتش و شناخت خودمون که در راس اینها قرار داره.به عبارت خیلی ساده تر اگه بخواییم از اهمیت کسب معرفت بگیم میتونیم تفاوت عمل یک دیوانه رو با ادم عاقل لحاظ کنیم.وقتی دیوانه ای به ما لبخند بزنه اهمیتی نمیدیم اما اگه فردی مهم بهمون لبخند بزنه به اندازه اهمیت اون فرد این لبخند روی ما تاثیر میذاره و شاید تا چند روز ازش متاثر بشیم.خداوند هم همین جور نسبت به بنده هاش پاداش میده و تقرب ایجاد  میشه..هر قدر شخصیت ما پخته تر باشه عمل ما هم ارزشمند تر میشه و اثر ش هم روی هاله قویتر میشه

نکته ی بعدی نسبی بودن رشد و معرفته.یعنی هر مقدار تلاش بیشتری برای عمل صالح بشه برکات اون هم بیشتر میشه .یعنی نمیشه دو نفر رو پیدا کرد که برای مثلا یک انفاق مساوی ای که داشتن ثواب مساوی گرفته باشن..

نهایتا در تقویت هاله توسط اعمال فاکتورهای زیادی وجود داره که باعث ارزشمندتر شدن یا کم ارزش شدن اون عمل میشه.فاکتورهایی که عمدتا به مقدار معرفت بستگی داره.لذا یک عمل مساوی وقتی توسط صد نفر انجام میشه صد تاثیر متفاوت روی هاله ی افراد خواهد داشت.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی