نگاهی متفاوت به شیطان از منظر قران و روایات

شیطان موجودی نام اشنا اما مبهم .! موجودی که علارقم معروفیت حضورش کمتر حس میشود سعی داریم نمود شیطان در زندگی را بیشتر شناسایی کنیم

نگاهی متفاوت به شیطان از منظر قران و روایات

شیطان موجودی نام اشنا اما مبهم .! موجودی که علارقم معروفیت حضورش کمتر حس میشود سعی داریم نمود شیطان در زندگی را بیشتر شناسایی کنیم

کمتر کسی را میتوان در سرتاسر جهان پیدا کرد که از شیطان استقبال کند و با اختیار خودش از او پیروی کند اما در عمل کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که در راه شیطان نباشد یا لااقل سابقه ی این گرفتاری را نداشته باشد.تشخیص مواردی که تحت تاثیر شیطان هستیم و تحلیلی صحیح از نحوه ی فعالیت شیطان و چگونگی اثر پذیری انسان از شیطان موضوع بحث این وبسایت است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۱۶ اسفند ۰۱، ۲۱:۵۵ - حامد جلالی مقدم
    مفیدبود

چرا بدون دلیل احساس خستگی میکنیم

چرا بدون دلیل میترسیم.

چرا بدون دلیل عصبانی میشیم

چرا بدون دلیل از کسی متنفر میشیم

چرا بدون دلیل همیشه گرفتار غم و غصه و حسادت میشیم

و....

در واقع گاهی پیش میاد بعضی از احساسات انسان بدون عامل خارجی فعال میشه .در حالی که قائدتا برای فعال شدن هر حسی یک محرک در دنیای واقعی نیازه که با تحریک اون عامل انسان واکنش نشون میده و حس مرتبط با اون فعال میشه..مثل ترس که وقتی باید انسان بترسه که چیزی برای ترسیدن وجود داشته باشه.که باید هم همینطور باشه و ترس منطقی اصلا چیز بدی نیست.بدنبال ترس بدن واکنش طبیعی و خودکاری رو نشون میده که انسان بتونه واکنشی نسبت به اون عامل خارجی نشون بده.

همینطور در مورد سایر حواس .انسانی که خسته هستش نباید به بدنش فشار بیاره لذا حس خستگی فعال میشه که فرد دیگه حرکات سنگین انجام نده و بدن فرصت بازیابی خودش رو داشته باشه.و سایر احساسهای دیگه. ..

اما گاهی وقتها هیچ دلیل منطقی ای برای حسی که فعال شده وجود نداره.و این جای سوال داره که چرا باید اینطور بشه.

چرا باید انسان بدون دلیل ناگهان ترس تمام وجودش رو پرکنه .یا استرس بگیره ..

تقریبا همه ی مواردی که مردم عصبانی میشن دلیل منطقی ای براش ندارن.اگر چه همه هم برای عصبانی شدنهاشون دلیلی میارن.اما خب همه هم اینو میدونن که اون دلیل واقعا دلیل نمیتونه باشه و بیشتر بهانه محسوب میشه تا عصبانیت.مثل صدای بلند بچه ها موقع بازی خیلی وقتها بزرگترها رو عصبانی میکنه.صدای بوق ماشین.بدقولی ها.تصادفات و...

ممکنه در بعضی موارد جا داشته باشه ادم خشمگین بشه اما عصبانیت حالت خاصی از خشمه که فرد کنترل خودش رو از دست میده و نمیتونه مراقب زبانش باشه.بنابر این بعد از ارام شدن پشیمان میشه که چرا انقدر تندی کرده.و گاها باعث شرمندگیش هم میشه.پس در حقیقت هیچ چیزی وجود نداره که باعث بشه انسان جوری عصبانی بشه که نتونه حرفهاش رو کنترل کنه.یعنی هیچ کس عصبانیت کسی رو توجیه نمیکنه بجز خودش.

خیلی از شهوات نابجا فعال میشن.خیلی از غمها اصلا دلیلی ندارن  و فقط توهمهای خود فرد باعث میشه بره تو حس غمو غصه.مثل خیلی ها که بخاطر خاطرات تلخ گذشته سالها غمگین هستن.یا برای ترس از دست دادن داشته هاشون یا عزیزانشون غمگین میشن.و هزاران مثال دیگه که اغلب خود فرد هم میدونه که غمش واقعی نیست و نبایدغم بخوره ولی نمیتونه جلوی غمش رو بگیره.ضمن اینکه گاهی وقتها ادم ناراحته و خودشم نمیدونه چرا ناراحته.

دلیل این اتفاقهای تلخ و گاها پر خطر شیطانه.شیطان که همون جن هستش خیلی وقتها این کار رو میکنه تا از انسان تغذیه بکنه.

جن هم برای زندگی مثل همه ی جانداران باید انرژی داشته باشه تا زنده بمونه و حرکت کنه.ولی دستگاه گوارش نداره و نمیتونه با خوردن مواد غذایی انرژی مورد نیازش رو تامین کنه.برای همین برای تامین انرژی مورد نیازش میره سراغ جانداران دیگه.که از انرژی های ازاد شده در بدن اونها استفاده کنه.البته منظور از جانداران فقط انسانها یا حیوانات نیستن.همه ی موجودات که به نوعی تغذیه میکنن میتونن بعنوان منابع غذایی جن محسوب بشن حتی در حد میکروسکپی .انرژی توسط مولکولی به نام Atpکه در همه ی جانداران وجود داره تولید میشه.یعنی ماجرا در حد مولکوله.لذا شامل همه ی میکروبها و قارچها هم میشه.مثلا در فرایند تجزیه ی مواد ریز یا تک سلولی ها حتی.یا فرایندی که فضولات انسانی و حیوانی برای تجزیه طی میکنند هم انرژی ازاد میشه و جن از همه ی اینها میتونه تامین بشه.

اگر چه هیچ منافاتی نداره که منابعی دیگه هم در دسترسشون باشه اما قدر مسلم این نوع انرژی هم جزو اهداف اجنه هستن و جن بدنبال جذبشونه.

اما مشکلی که برای جن هست اینه که انرژی ای که در جانوران ازاد میشه بلافاصله تبدیل به حرکت میشه یا به نوعی توسط اون موجود مصرف میشه.و اصلا شرایطی که جن بتونه اونو جذب کنه ایجاد نمیشه  مثلا در بدن انسان قلب میتپه که همزمان انرژیش رو از مواد منبعی که در سلول های خودش  ذخیره کرده ازاد میکنه و یک حرکت شکل میگیره و بلافاصله از سلولی دیگه مقداری انرژی ازاد میشه برای حرکت بعدی اون عضو مورد نظر به عبارت دیگه ازاد شدن انرژی در ماهیچه ی قلب همون تپیدنه.و چیزی نیست که ازاد باشه و جن اونو جذب بکنه.

اگه میتونست این انرژی رو جذب خودش بکنه که جان همه ی موجودات در خطر بود.

پس باید حالتی رو در انسان ایجاد بکنه که بدن بطور خودکار در اون حالت انرژی ازاد میکنه ولی استفاده نمیکنه که اتفاقا موارد اینشکلی در انسان فراوان وجود داره.

مثل همه ی مثالهای اول بحث.ترس.هیجان.حسادت.غم.حسرت.عصبانیت و شهوت که این دو تای اخری بیشترین انرژی رو در انسان ازاد میکنند

در حالت طبیعی انسان وقتی میترسه که یک خطری تهدیدش میکنه.لذا بدن بطور خودکار مقداری انرژی اضافه ازاد میکنه.که فرد بتونه خودش رو از خطر نجات بده .فرار بکنه یا حمله بکنه یا به نوعی دفاع  بکنه که برای هر کدوم نیازمند انرژی هستش.بدن بلافاصله بعد از ترس خودش این انرژی ها رو ازاد میکنه که همه چی برای رها شدن از خطر اماده باشه.اما وقتی کسی بدون دلیل واقعی میترسه هم بدن این کار رو میکنه .دیگه تشخیص نمیده که در این مورد نیازی به فرار یا دفاع نیست و این ترس هیچ نیازی به انرژی اضافی نداره.مثل زمانی که فیلم ترسناک میبینیم و میترسیم ضربان قلب تند میشه.گردش خون سرعتش بیشتر میشه بدن گرم میشه ..و...انرژی زیادی از انسان ازاد میشه اما فرد همونجوری سرجاش نشسته و داره به فیلم نگاه میکنه یا وقتی با صدای چیزی این ترس ایجاد میشه یا به شوخی میترسونن کسی رو و یا وقتی که جن خودش از درون بدن باعث میشه ترس فعال بشه .بدون هیچ دلیلی.لذا جن برای جذب همون انرژی هایی که بیجهت ازاد شدن انسان رو میترسونه.

خاطر نشان میکنم که وقتی جن از هاله ی محافظ بتونه عبور بکنه و وارد بدن بشه میتونه همه ی احساساتمون رو فعال بکنه.هر حسی که انسان میتونه تجربه بکنه یک حالتش اینه که بطور کاذب و توسط جن فعال شده باشه هر قدر نفوذ جن بیشتر باشه تواناییش برای فعال کردن احساسات بیشتر میشه.گاهی این حالت رو به توهم تعبیر میکنن.چون دیدن هم یک حس محسوب میشه.و جن میتونه تصاویری رو به انسان نشون بده که اصلا وجود نداره.یا صداهایی رو برای انسان تولید بکنه که اصلا وجود خارجی نداره.لذا کسی که تصاویری غیر معمول میبینه یا صداهایی رو میشنوه که دیگران نمیشنون بهش میگن دچار توهم شده.اما چون این دو تا حس جوریه که خطا بودنش بلافاصله توسط دیگران معلوم میشه مردم هم فقط در مورد این دو حس شناخت دارن که ممکنه انسان حسی رو پیدا کنه که واقعی نیست ولی مثلا حس غم و شادی یا محبت و تنفر چون توسط دیگران چندان قابل انکار یا تایید نیست لذا کسی توجه نمیکنه که این نوع حس هم میتونه تقلبی باشه.مثلا فردی عاشق کس دیگه ای میشه کسی نمیتونه متوجه بشه که این عشق واقعا جا داره باشه یا نه چون حس درونیه که هر کس خودش میتونه درکش کنه مثل دیدن که نیست بقیه مردم بگن چیزی که میبینی وجود نداره پس توهم زدی .میگه عاشق شدم اطرافیان هم میگن خب عاشق شده دیگه.غافل از اینکه اصلا عشقی در میان نیست و همه زیر سر جنه .البته نشانه هایی هست که بشه متوجه واقعی نبودن احساسها شد که نیاز به هوشیاری و اطلاعات قبلی داره که فرد با کنار هم گذاشتن اونها بتونه بفهمه چیزی که حس میکنه برای ادراکات واقعی خودشه یا القا شده بهش و نباید توجه بکنه که فعلا موضوع این پست نیست 

بحث ما در اینه که چرا گاهی وقتها بعضی احساسها در ما فعال میشه بدون اینکه دلیلش رو بدونیم .

که جوابش این شد که اغلب موارد این شکلی زیر سر اجنه یا شیاطینه که یکی از اهدافشون گرفتن انرژی های اضافه و نابجاییه که اون حس ازاد میکنه.

البته دلایل دیگه ای هم برای این کارشون دارن .مثلا با تحریک بعضی از احساسات نابجا تلاش میکنن شرایط حضور خودشون در بدن فرد رو اماده کنن..میل به انزوا و دوری از جمع رو معمولا برای اینکه فرد در خلوت باشه فعال میکنن چون جن در شلوغی اذیت میشه .گاهی برای اسیب زدن به هاله حسی رو فعال میکنن مثل عصبانی شدن و شهوت جنسی.که علاوه بر بهم خوردن انسجام هاله و باز شدن مسیر ورود و خروج انرژی هم میگیرن و موارد دیگه 

اهمیت دانستن این موضوع روشنه.خصوصا اینکه اگه ندونیم خیلی از احساسهای ما ممکنه بدون دلیل فعال شده باشه ناخواسته دنبال پیدا کردن دلیل برای اون حس خواهیم بود.که همین خودش باعث گمراهی بیشتر و اسیب بیشتره.مثلا کسی که عصبی شده و خودش میفهمه که الان عصبانیه دیگه نباید صدای بچه رو یا دیر حاظر شدن غذا رو یا بوق ماشین پشت سری رو عامل عصبانیتش بدونه که اینجوری یه واکنش نابجایی هم به اون طرف که بیگناه هم هست نشون میده و مرتکب گناه هم میشه و بماند اینکه میتونه منجر به درگیری و اتافاقهای خطرناک دیگه بشه.لذا همه ی کسانی که عصبی میشن خوبه توجه داشته باشن که عامل عصبی بودنشون شیطانه.و بیجهت اطرافیان رو مقصر حال بد خودشون ندونن و با پرخاش به نزدیکان زندگی رو به کام دیگران تلخ نکنن که صد البته قبل از همه خودشون اسیب خواهند خورد.

و موارد زیادی که میشه بعنوان اهمیت دانستن این موضوع شمرد که اگه مایل بودید در بخش نظرات مرقوم بفرمایید که ما هم منتشر کنیم 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی