ارتباط هاله با کاریزما و هیبت انسان
ماهیت هاله و ارتباط آن با هیبت و کاریزما
در اینکه دو نوع انرژی با انسان در ارتباط هستش تردیدی نیست.ولی معمولا کمتر بهش توجه میشه و گاها هر دو رو یک نوع انرژی محسوب میکنند .در حالی که تفاوتهای زیادی در اینها وجود داره.اگرچه نقطه مشترکشون اینه که هر دو برای بدن لازم و ضروری هستند.
انرژی مادی
.با خاستگاه بدن مادی .منشا سوخت و ساز معده
انرژی معروفی که در مواد غذایی وجود داره و با کالری مقدارش تعیین میشه در درون بدن مادی تولید میشه.یعنی با سوخت و تبدیل مواد خوراکی به انرژی و جریان اون در بدن که با خون منتشر میشه و انسان توان حرکت و صحبت کردن پیدا میکنه.این نوع از انرژی در بدن مادی وجود داره و نیازه که بطور پی در پی تامین بشه .یک انسان بدون غذا خوردن مدت زیادی نمیتونه زنده بمونه.بعد از یک روز گرسنگی اثارش در بدن معلوم میشه و بی حالی و ضعف انسان رو از فعالیت زیاد محروم میکنه.و اگه این گرسنگی و نرسیدن سوخت ادامه داشته باشه بمرور بدن انسان بیحرکت میشه و بعد از اون فعالیت غیر ارادی دستگاههای درونی هم بخاطر نرسیدن سوخت و انرژی متوقف میشه و نهایتا باعث از کار افتادن کل بدن مادی و مرگ میشه.که ما این رو انرژی مادی اسم میذاریم که بعد از این راحتتر بهش اشاره کنیم
انرژی معنوی
خاستگاه کالبد اتری منشا معنویات
اما نوع دوم انرژی موجود در انسان اطراف بدن هستش و حتی بخشهای درونی بدن این انرژی رو ممکنه دریافت نکنه.اطراف انسان با فاصله ی ده تا سی سانتی متر( بطور متوسط و در بین اغلب مردم که سالم هستن )توده ای از انرژی پوشانده که با رنگهای مختلف قابل روئیته.
این انرژی منشائش غیر از بدن و انرژی ایه که توسط خوراکی ها تولید میشه.اگر چه خوراکی ها هم تاثیر خودشون رو میذارن اما فقط باعث تغییر رنگ و اثربخشی و شدت و ضعفش میشن اما عامل تولید این نوع انرژی نیستن و نوع تاثیرگذاری اون هم با کالری قابل محاسبه نیست بلکه اصلا ارتباطی به اون نداره مثلا از حیث اینکه اون خوراکی پاک بوده یا نجس بوده یا مال حلال بوده یا مال دزدی بوده.اثر میذاره.و اثر اون به اصطلاح معنویه.
در واقع خاستگاه این انرژی کالبد اتریه انسانه و ارتباط تنگاتنگی با روح و معنویات داره.قدرت و ضعف معنوی شجاعت و ترس .هیبت و شکوه یا خوای و حقارت انسان در واقع با همین انرژی تعریف میشه.
وقتی گفته میشه فلانی انسان قدرتمند و قوی ایه چون مثلا میتونه به راحتی در جمع چند هزار نفره سخنرانی بکنه مسلما منظور از قدرت کالری و انرژی مادی نیست.صحبت در قدرت معنوی فردی هستش که اشاره به همین هاله و انرژی معنوی داره.
انسانهای قوی در جامعه
همیشه تفاوتهای میان انسانها یکی از چالشهای قدیمی و مهم بین انسانها و خصوصا مردها بوده.تفاوتهایی که فاصله ها رو از یک فرد بینام و نشان که توانایی جمع کردن خودش رو هم نداره شروع میشه تا انسانهایی بزرگ که نه تنها رهبری جامعه و مردمان زمان خودشون رو داشتند بلکه در طول تاریخ هم ماندگار شدند.
پیداست اون عاملی که باعث ایجاد همچین طبقاتی بین مردم میشه باید چیز مهمی باشه .کمتر کسی پیدا میشه که بگه من ترجیح میدم یک عضو ضعیف در جامعه باشم.همه تلاش میکنند که به نوعی خودشون رو قوی نشون بدن و جایگاه بالاتری نسبت به مردان دیگه داشته باشن.
البته ثروت ، علم،تخصص، نسب و نفوذ بین بزرگان هم در بالا رفتن موقعیت اجتماعی و قدرت تاثیر دارن اما واقعیت اینه بدون داشتن قدرت روحی هیچ کدوم از این عوامل نمیتونن موفقیت کسی رو تضمین کنند.افراد ثروتمند زیادی رو داربم که از خانواده های سرشناس و با نفوذ هم بودن ولی نتونستن جایگاهی پیدا کنند.و همیشه در حاشیه بودن.از طرف دیگه افراد فقیر از خانواده ی گمنام فراوان بودند که تونستن جزو رجال سیاسی و افراد شاخص جامعه باشن.حتی گاهی علم رو که یکی از ابزارهای مهم برای قوی شدن هاله و نیروی معنوی محسوب میشه رو هم نداشتن.
امیر الموئمنین وقتی از پدرشون صحبت میکنند با افتخار میفرمایند که پدرم بزرگ شما بود در حالی در فقر بسر میبرد.در مورد همه ی انببا و امامان شیعه هم این حقیقت رو میشه بوضوح مشاهده کرد.خود امیر الموئمنین بخاطر فقر و خشکسالی حاکم از کودکی تحویل پیامبر ص اکرم داده شدند که نگهداری از ایشون رو پیامبر بعهده بگیره تا از فشار مالی بر خانواده ی حضرت ابوطالب کاسته بشه.یعنی از لحاظ ثروت موقعیتی نداشتن.اما در همان نوجوانی بلکه اواخر دوران کودکی در تاریخ درخشیدند و بارها نامشون به عناوین مختلف ثبت شده.که نشان از عظمت روحی ایشون داره.
شاید در مورد ائمه گفته بشه اونها ماجراشون تفاوت داره چون معصوم بودند و مورد حمایت الهی واقع میشدند.لذا مثالهایی از افراد عادی میاریم .که فقط بخاطر داشتن کاریزمای بالا و هاله ی قدرتمندی که در اطرافشون بود تونسته بودن جزو افراد با نفوذ جامعه باشن..
مثال محسوس و اشنای برای همه ی ما شخصیت رضا شاه هستش.این فرد علارقم گم نام بودن خانوده و فقر و بی سوادی ای که داشت و بدون نفوذ اطرافیانش یا کمک کسی از مقام سربازی به شاهی رسید .بحث نقد شخصیت ایشون نیست و نمیخواییم از جهت مثبت یا منفی بودن کسی رو قضاوت کنیم منظور معرفی نیروی معنویه که باعث قدرت اجتماعی میشه.
علم،ثروت،اخلاق،قدرت بدنی و ظاهر،بیان،نسب،زیرکی و...از ابزارهای کاریزما و قدرت معنوی هستند.و برای داشتن هاله ای قوی و کاریزما هیچ التزامی به بودنشون نیست.
شاید پذیرفتن اینکه ممکنه فردی بدون سواد و دانش صاحب هاله ی قدرتمندی باشه کمی مشکل باشه.چون هاله و نورانیت ارتباط تنگاتنگی با معرفت و جهان بینی داره.کمی قبولش مشکله که کسی بدون معرفت و شناخت بالا کالبد اتری قدرتمندی داشته باشه اما با بررسی شخصیتهای تاریخی مجبوریم بپذیریم که هاله هر چی که هست مشروط به علم و معرفت نیست.حتی به معنویت و نزدیک شدن به خداوند هم مشروط نیست.این درسته اما در توضیحات بعدی مشخص خواهد شد که ماجرا به این شکل هم که به نظر میاد نیست و بدون معنویت بسختی میشه هاله رو قوی کرد که بزودی بهش خواهیم پرداخت.
جهان اتری و رازهای انرژی
وقتی صحبت از هاله میشه اولین چیزی که باید لحاظ بشه اینه که عوامل مادی رو بطور کلی کنار بزنیم و برای تعریف و شناخت هاله در ابعاد دیگه ی هستی جستجو کنیم .کالبد اتری که دنیایی متاثر از معنویات و منشا حوادث در عالم ماده محسوب میشه در واقع خودش مادیه اما بسیار وابسطه به معنویاته .و این یعنی دنیایی مادی اما بسیار لطیفی پشتیبان هاله هستش و اتری بودن انرژی، معنیش ملکوتی بودن اون نیست.
عوالم به چند بخش تقسیم میشن.که پایینترین اونها عالم ماده هستش .عالم اتری عالم دوم و کمی سبکتر از عالم فیزیکی و مادیه اما همچنان از نوع ماده محسوب میشه در فلسفه به عالم اثیری هم شناخته میشه.و عالم عقل که بالاترین سطح وجود رو تشکیل میده.
در بخش اتری بحثهای زیادی مطرح میشه.مثلا انسان به ما هو انسان دارای قدرتهای بسیار زیادیه که حتی بدون تقرب به خداوند هم میتونه این قدرتها رو فعال کنه.که بنابه اضطرار اشاره ای هم به انسان و بخشهای تشکیل دهنده ی اون بپردازیم
انسان از چهار روح تشکیل شده
روح نباتی .روح حیوانی .روح انسانی و روح ملکوتی
روح نباتی همان بخش مربوط به رویش گوشت اندام بدنه.که در همان ابتدای شکلگیری نطفه دمیده میشه.این روح تا زمان مرگ همراه جسم باید بمونه.
روح حیوانی که در چهار ماهگی در رحم مادر دمیده میشه که قوای مشترک بین انسان و حیوانه مثل دیدن و حرکت و غرائز.این روح هم تا پایان عمر نمیتونه بدن رو ترک کنه و ترک اون حالت کما رو ایجاد میکنه که در مرگ مغزی اتفاق میافته .در این حال اگر چه بخاطر حضور روح نباتی کالبد زنده ست ولی دیگه روح برنمیگرده و مرگ اتفاق میافته.
روح سوم همون روح اصلیه که درک و شعور و انسانیت رو شامل میشه این روح قدرت زیادی داره ...تقریبا هر انچه از تواناییهای انسان که گاها عجیب و غیر قابل درک هستش مربوط به توانایی همین روحه.مرتاضهای هندی که گاها چند ماه بدون غذا زنده میمونن و یا با قدرت نگاه کردن حیوانات رو قبض روح میکنند از همین روح قدرت گرفتن.طی الارض و طی الزمان هم همینطور از ویژگیهای این روحه.
روح انسانی میتونه بطور موقت بدن رو ترک کنه و تقریبا هر شب هم این اتفاق میافته .بخشی از خوابهای شبانه بخاطر خروج روح انسانی از کالبد و گشت و گزارش در عالم اثیری هستش.گفته میشه روح توسط بندی که به بند نقره ای معروفه به کالبد جسمانی متصله که این اتصال مانع مرگ و قطع ارتباط همیشگی میشه.
روح چهارم روح ملکوتیه.همون که خداوند در قران به خودش منتسب کرده .نفخت فیه من روحی.کمتر پیش میاد کسی بتونه از این روح استفاده بکنه.ان شاالله بعد از گذراندن مراحل ضروری که ممکنه بعد از تکاملهای معنوی در دنیا یا در برزخ یا حتی بعد از مقداری عذاب اماده بشیم و درکش کنیم ولی انا لله و انا الیه راجعون بالاخره روزی فعلیت پیدا میکنه .اون موقع از لذت داشتن چنین روحی بهره خواهیم برد
ادامه ی بحث رو در بخش دوم همین پست مطالعه بفرمایید
