ایا هاله شبه علم است.دلایل قرانی و روایی هاله.
ایا هاله شبه علم است و ثابت نشده است
در وکی پدیا هاله شبه علم تعریف شده.و چون خیلی ها تصور میکنن وکی پدیا یک مرجع معتبر هستش همین باعث میشه کلا نسبت به هاله به تردید میافتن.اما ملاک وکی پدیا الزما یک ملاک درست و منطقی نیست.یه شاخص هایی دارن که با لحاظ تعریف خودشون مطلب مینویسن.مثلا همین وکی پدیا در مورد حضرت موسی نوشته وی یک شخصیت افسانه ای بوده و چنین شخصیتی ثابت نشده.در مورد خدا ، روح ،جن،و اغلب باورهای دینی.بلکه در مورد همه ی اونها نوشته غیر علمی هستن و ثابت نشدن.که شامل انبیای الهی.معجزات اونها کتابهای اسمانی و محتویات اونها هم میشه.نه اینکه مغرض باشند یا نادان هستن .نویسندگان وکی پدیا از علم یک تعریفی دارند که هر چیزی که در تعریف خودشون جا نگیره رو علمی نمیدونن.مثلا میگن باید قابل محاسبه و اندازه گیری در ازمایشگاه باشه.لذا هر چیزی که درحالت ازمایشگاهی نتونه قرار بگیره رو غیر علمی میدونن.در مورد هاله اگر چه بحثش متافیزیک نیست و در فیزیک ازش بحث میشه ولی گویا چون نمیشه به ماهیت و کاربردش پی برد و صرفا یه عکسه که توضیح علمی هم براش نیست لذا شبه علم معرفی کردن.
اما بعیده کسی اعتقادات و بارهاش رو بخواد با تعریفی که وکی پدیا از علم داشته برای خودش بسازه.اعتقاده به هاله و کم و کیف اون رو نمیشه در محیط ازمایشگاهی بررسی کرد.همونطور که جن رو هم نمیشه بررسی کرد.همونطور که خدا و معاد و حقیقت کتب اسمانی رو نمیشه در ازمایشگاه برسی و اثبات کرد.
ما صحبتمون فیزیک و شیمی نیست داریم از باورهایی صحبت میکنیم که توسط افراد مدیوم بارها و بارها تایید شده.و مطلب بقدری برای اهلش جا افتاده که اگه مثلا در یک جمع صد نفر مدیوم که همدیگه رو هم تا حالا ندیدن دور هم جمع بشن و راجع وجود هاله صحبت بکنن کسی در بین اونها نمیگه هاله وجود نداره.چون از بدیهی ترین ادراکاتیه که میشه در بعد اتری درکش کرد.
ضمن اینکه وقتی قرائن و مشاهدات دیگه رو در عالم ماورا کنار هم میذاریم میبینیم وجود چنین نیرویی غیر قابل اجتنابه و باید همچین چیزی وجود داشته باشه.مثلا وقتی به جن و تواناییهاش اطلاع پیدا کردیم به این نتیجه میرسیم که این موجود میتونه از هر ماده ای عبور بکنه از دیوار و چوب و ...بدن انسان هم یک ماده ست که اتفاقا تراکمش نسبت به دیوار کمتره ولذا جن باید براحتی ازش عبور بکنه.اما اینم میدونیم که همه ی مردم در شرایطی نیستن که میزبان جن باشند.بنابر این حتما یک نیرویی وجود داره که مانع نفوذ جن به بدن بعضیها میشه.
همینطور ایات و روایات رو که ملاحضه میکنیم میبینیم گویی خداوند هم از وجود چنین نیرویی صحبت میکنه .بدون اینکه اشاره ای به هاله بکنه مثلا در ایه 201سوره اعراف داریم که اذا مسهم طائف من الشیطان تذکرو فاذا هم مبصرون...وقتی موئمنان با دسته ای از جنیانی که در حال پرواز در اطراف اونها هستن و میخوان اونها رو مس بکنن مواجه میشن متذکر میشن.طائف به معنی پرواز کردن و چرخیدنه.یعنی در حالی که پرواز میکنن دور انسان همومیچرخند.اما این طائف همیشه هست چیزی که در ایه با اذا بهش اشاره شده مس هستش.اذا مسهم.لذا جنیانی که همیشه اطراف انسان میچرخند گاهی وقتها میتونن انسان رو مس بکنن.که طبق ایه موئمنان افراد با بصیرتی هست و متوجه میشن در ادامه ی ایه هم حال مشکرکان یا کفاره که اونها متوجه نمیشن و شیطان انسانهایی رو که مس کرده رو تا اعماق تاریکی ها و ظلالت میکشونه .در روایاتی که ذیل همین ایه اومده داریم که معصومین در توضیح ایه فرمودند منظور وقتیه که موئمن میخواد گناهی رو مرتکب بشه ولی بخودش میاد و منصرف میشه.
با این توضیحات جای این سوال هست که چطور میشه همیشه اطراف انسان جنیان در حال پرواز باشند ولی فقط گاهی انسان رو مس بکنن.شیطان که ملاحظه ی کسی رو نمیکنه یا تخفیف نمیده تعارف نداره.به محض اینکه بتونه وارد بشه این کارو میکنه.چون هدفش از حضور در اطراف انسان به انحراف کشوندن انسانه و هر وقت بتونه این کار رو میکنه.باید مانعی وجود داشته باشه که شیطان همیشه نمیتونه وارد بشه .و اون مانع در مواقعی دچار خلل بشه و در اون فرصت شیطان بتونه انسان رو مس بکنه.معنی مس هم تقریبا همونیه که در فارسی اسفاده میشه.تماس با ضربه رو میگن مس.ملاحظه میفرمایید که اگه ما هاله رو قبول کنیم و اطراف انسان موئمن رو پوشیده از نور و انرژی ای بدونیم که شیطان هم نمیتونه ازش عبور بکنه مشکل حل میشه.و چون گاهی وقتها هاله دچار اسیب میشه( که عوامل زیادی باید دخالت داشته باشن که این اتفاق بیافته و فعلا واردش نمیشیم.)لذا اون شیاطینی که اطراف فرد در حال پرواز هستن فرصت پیدا میکنن که انسان رو از محل اسیب مس کنن.
در مس چه اتفاقی میافته.؟! طبق تعریفی که ما از هاله داریم جن تا وقتی خارج هاله هستش نمیتونه تاثیر چندانی روی انسان بذاره.و عمده ی تاثیر شیطان وقتیه که از هاله عبور کرده باشه.
در واقع وقتی بیرون از هاله باشه با کمک حواس بینایی و شنوایی انسان تلاش میکنه گناهی رو که در نظر داره رو برای موئمن زیباتر از چیزی که هست نشون بده.یا در گوشش زمزمه کنه.اما این تاثیر خیلی ضعیفه و معمولا شیطان به جایی نمیرسه یعنی موئمن توجهی نمیکنه.اما وقتی مس اتفاق میافته.یه روش جدیدی برای شیطان ایجاد میشه دیگه نیازی نیست سعی کنه انسان رو متقائد کنه که سمت گناه بره.بلکه میتونه مقدار خیلی کمی روی حواس فرد تاثیر بذاره.مثلا وقتی بیرون از هاله بود چهره ی نامحرم رو زیبا تر از چیزی که هست جلوه میداد بلکه موئمن پاش بلغزه ولی شاید موئمن اصلا به نامحرم نگاه نمیکرد و کلا شیطان خلع سلاح میشد اما وقتی مس میکنه میتونه حس شهوت رو در فرد فعال بکنه.البته چنین کاری رو وقتی بطور کامل میتونه انجام بده که تونسته باشه به بدن انسان نفوذ کاملی داشته باشه در اون صورت میتونه همه ی حواس انسان رو بدون وجود عامل خارجی فعال بکنه .مثلا بی دلیل فرد بترسه .گریه کنه .خجالت بکشه.حس ناامیدی یا خستگی یا غم و....براش فعال میشه.خصوصا عصبانیت که همیشه توسط شیطان و در حالتی که بهش نفوذ کرده اتفاق میافته..به هر صورت وقتی هم که مس میکنه بطور نسبی چنین توانایی ای براش ایجاد میشه و میتونه اولین استارت رو برای اقدام به گناه بزنه.اما چون فرد موئمن بصیرت داره .زود متوجه میشه و خودش رو از موقعیت گناه خارج میکنه.که چه بسا بخاطر همین خویشتن داری اون اسیب هاله هم همونجا ترمیم بشه و ماجرا تموم بشه.
اما در ادامه ی ایه ماجرا کمی تفاوت میکنه میفرماید واخوانهم یمدونهم فی الغی ثم لا یقصرون .وقتی در مورد مشرکان صحبت میشه دیگه صحبت از اذا مسهم نیست.فقط میفرماید برادران شان انها را در فرو رفتن به بدی میکشانند و در این راه کوتاهی نمیکنن.منظور از برادرانشان شیاطین هستن یعنی وقتی شیاطین با کفار ارتباط میگیرند اونها رو تا نهایت بدی میکشونن.گویی صحبت یکبار و دوبار هم نیست خیلی کلی فرموده که شیاطین کفار رو میبرن تا اعماق بدی ها .همیشه اینکارو میکنن چون هاله ای ندارن.یعنی منظور این نیست که وقتی کفار با شیاطین مواجه میشن و مورد مس قرار میگیرن چنین میشه .بلکه کار همیشگی شیطان همینه.برای همین کفار و شیاطین رو برادر هم معرفی کرده چون همیشه با هم هستن.
غرض اینکه دلیل قرانی هم برای هاله داریم که اشاره شد.
مطلب بعدی موضوع نورانیت افراده .حتما با افراد بزرگ ارتباط داشتن رو خیلی ها تجربه کردن.عظمت شخصیت اون بزرگان قابل حسه و وقتی بهشون نزدیک میشیم هیبت حضورشون انسان رو متاثر میکنه که این همون قدرت هاله ست
و اخرین قرینه ای که برای درستیه ادعای هاله داریم وضعیتیه که افراد مشهور جامعه دارند.سلبریتی ها .بازیگرها .مجریان تلوزیون اساتید دانشگاه و کلا افرادی که در معرض توجه ها هستن بخاطر ارتباط و توجه مردم به اونها هاله های قدرتمندی دارند.این افراد با اینکه در موقعیتی هستن که انتظار میره مورد چشم زخم دیگران باشند.با حتی در مورد رجال سیاسی احتمال اینکه تلاش بشه رقیبانشون رو با سحر و طلسم از قدرت پایین بکشند زیاده.اما میبینیم که ماشاالله هر روز سرحالتر از روز قبل هستن و هر چه بیشتر مشهور میشن رنگو روی صورتشون هم روشنتر میشه.این تفاوت رو در چهره ی همه ی رییس جمهورهای کشورها میشه بوضوح حس کرد.عکس زمان قبل از شروع تبلیغات رو با زمانی که چند ماه از بقدرت رسیدن گذشته اگه مقایسه کنیم بوضوح تغییر رنگ صورت و نورانیت رو حس خواهیم کرد.این افراد از مردم و توجه اونها انرژی میگیرند و خداوند جهان رو جوری برنامه ریزی کرده که با شهرت ادمها همزمان هاله شون هم قوی تر میشه که مشکلی براشون ایجاد نشه
وکی پدیا هیچ کدوم از مطالب بالا رو علمی نمیدونه چون در محیط ازمایشگاهی قابل اثبات نیستن ولی دلیل بر بی اعتبار بودن مطلب نمیشه
